اثرگذاری انواع شیوه رقابتی بر کسب و کارها
امروزه در بازار رقابت، شکلهای متفاوتی دارد. هر یک از رهبران تجاری امروزه به سن و سالی رسیدند که میتوانند یک مدل کلاسیک و رقابت را مطالعه و تجربه کرده باشد. اکثر شرکتهایی که امروزه در صنایع مشخصی شراکت داشتهاند، معمولا محصولات مشابهی را به فروش میرسانند.
رهبران این نوع از شرکتها معمولا میتوانستند که با دنبال کردن اقتصادهای معیار و قابلیتهای مانند کارایی و کیفیت امتیازهای خوبی را برای کسبوکارهای خودشان به دست بیاورند. آنها برای اینکه بتوانند به هدفهای خودشان دسترسی داشته باشند، برنامهریزیهای خاصی را دنبال میکردند و همچنین از یک اجرای متمرکز نیز پیروی میکردند.
کتابهای سنتی برای تدوین اثرگذاری انواع شیوه رقابتی به کار نمیآید و به تنهایی کارایی ندارد زیرا در همه مشاغل رقابتها پیچیدهتر و پویاتر شدند. طول عمر محصولات و شرکتها در حال کاهش است و تجارت و تکنولوژی به سرعت در حال تغییر و پیشرفت میباشد. امروزه رقابت بسیار بالا است و هنوز هم عدم ثبات اقتصادی وجود دارد.
شرکتهای امروزی که در حال رقابت با یکدیگر هستند، در حال حاضر با ابعاد جدیدی از رقابت در حال مبارزه هستند. شکل دادن به موفقیتهای انعطافپذیر و سازگاری با شرایط نامعلوم و حتی ادامه دادن در شرایط سخت به نوبه خودش نیازهایی برای رویکردهای جدید برای کسبوکارها به وجود آورده است. در سالهای اخیر شکاف زیادی بین عملکرد شرکتهای برتر و شرکتهای پایینتر افزایش یافته است.
رهبران تجاری که امروزه فعالیتهای خودشان را انجام میدهند، امروزه با مسائل پیچیدهای برای رقابت رو به رو هستند و با نزدیک شدن به دهه 20 نیز این مسئله سختتر شده است و سطح آن بسیار اساسیتر است و این موردی است که رهبران کسبوکار را از دیگران متمایز میکند. در سطح اساسیتری باید بدانید که این چیزی است که برنده را از بازنده جدا میکند.
در ادامه ۵ ضرورت جدید رقابت را با یکدیگر بررسی میکنیم.
- افزایش نرخ یادگیری سازمانی
- اعمالنفوذ اکوسیستمهای چند شرکتی
- مرتبط کردن دنیاهای فیزیکی و دیجیتال
- تفکر و استفاده از ایدههای جدید
- دستیابی به مقاومت در برابر عدم اطمینان
چیزی که امروزه وجود دارد این است که منطق درباره رقابتها کاهش پیدا کرده است و به یک نوعی از بازیهای پیچیده و پویایی تبدیل شده است. در این راه رهبرانی پیروز میشوند که این موضوع را درک کرده باشند و کسبوکارهای خودشان را مدام با این موارد تجهیز کرده باشند و آنها هستند که میتوانند عالیترین موقعیت و موفقیت را برای کسبوکارهای خودشان به دست بیاورند.
رقابت در میزان یادگیری
از سری مواردی که خیلی مورد توجه سازمانها و شرکتها نبوده است، یادگیری بوده است و همانطور که بروز هندرسون بنیانگذار بی سی جی بیشتر از ۵۰ سال پیش گفته بود شرکتها میتوانند با افزایش تجربه حقوق خودشان هزینههای تولید حاشیهای را با نرخ قابل پیشبینی کاهش بدهند.
در مدلهای قدیمیتر، موضوع یادگیری همیشه مورد اهمیت بوده است که بتوانند که با آموزش دادن درباره یک محصول فرایند ساخت آن یا اجرای عملکرد آن گفته شود؛ اما در آینده ایجاد قابلیتهای سازمانی برای یادگیری پویا یادگیری نحوه عملکرد چیزهای جدید و همچنین یادگیری نحوه یادگیری به واسطه نفوذ تکنولوژی جدید برای هر کسبوکار ضرورت ویژهای دارد.
امروزه هوش مصنوعی، سنسورها و سیستمعاملهای دیجیتال توانستهاند که به صورت مؤثر فرصت یادگیری را افزایش بدهند؛ اما رقابتی که در بازار وجود دارد، یادگیری را برای کسبوکارها به یک ضرورت مهم تبدیل کرده است. این فضای پویا و نامشخصی که در کار وجود دارد، باعث شده است که شرکتها بیشتر از اینکه بخواهند روی برنامهریزیها تمرکز کنند، سعی میکنند که روی کشف و سازگاریها تمرکز کنند.
بنابراین شرکتها به صورت فزایندهای باید از هوش مصنوعی استفاده کنند و آن را گسترش بدهند تا بتوانند که در رقابت پایدار بمانند و باید یادگیری و خودشان را افزایش بدهند. همچنین این مزیت میتواند که باعث ایجاد چرخهی انتقال شودو شرکتهایی که سریعتر یاد میگیرند در نتیجه پیشنهادهای بهتری خواهند داشت و قاعدتاً مشتریان بیشتری نیز خواهند داشت و دادههای بیشتری نیز خواهند داشت. همچنین میتوانند توانایی یادگیری را خودشان را نیز بالاتر ببرند.
به عنوان مثال الگوریتم نتفلیکس به این صورت است که دادههای رفتاری را از بستر پخش ویدیویی شرکت دریافت میکند و به صورت خودکار توصیههای شخصی و پویا را برای هر کاربر ارائه میدهد. این راه باعث پیشرفت آن محسوب میشود و باعث میشود که کاربرانی که زمان زیادی را در این برنامه صرف میکنند دادههای بیشتری را برای چرخه یادگیری به دست بیاورند…
پس با این موارد، با این حال بین چالشهای سنتی یادگیری برای بهبود یک روند ایستا و ضرورت جدید برای یادگیری مداوم چیزهای جدید در کل سازمان میتواند شکافهای بزرگی را به وجود بیاورد؛ بنابراین با این وجود رقابتی که موفق است به موارد بیشتری در زمینه یادگیری بیش از اتصال ساده به فرایندها و ساختارها دارد.
در عوض شرکتها باید:
– از یک برنامه کار دیجیتالی پیروی کند که همه تکنولوژیهای مربوط به یادگیری را در خودش داشته باشد. از جمله سنسورها و سیستمعاملها و الگوریتمهای دادهها و سیستمهای تصمیمگیری خودکار.
– به ساختارهای یادگیری یکپارچه متصل شوند که بتوانند با سرعت زیادی دادهها را یاد بگیرند که با تصمیمگیری سلسله مراتب را به صورت کند عمل کنند.
– مدلهای تجاری را توضیح بدهند که قادر به بررسی دیده پویا و شخصی مشتری باشد.
رقابت در اکوسیستم
مدلهای کلاسیک برای رقابت در بازار اینگونه فرض میکنند که شرکتهای گسسته میتوانند محصولات مشابهی را تولید کنند و در صنایع مشخصی رقابت کنند اما تکنولوژی به طرز ویژهای توانسته است که هزینههای ارتباطی و مطالعات و منطق را برای ترکیب بسیاری از فعالیتها در چند شرکت یکپارچه به صورت عمودی کاهش دهد.
با این موارد شرکتهای انفرادی فرصت بیشتری دارند، در صورتی که عدم اطمینان و اختلال در این سیستمها وجود داشته باشند. امروزه این فرصتها برای شرکتهایی وجود دارد که بتوانند به نفع خودشان بر روی توسعه بازار تأثیر بگذارند اما نمیتوانند این کار را فقط به واسطه هماهنگی با سایر کسانی که نفع میبرند، انجام بدهند.
پس با این مورد، ساختارهای صنعتی جدیدی میتواند بر اساس این اکوسیستمها به وجود بیاید. این اکوسیستمها به صورتی هستند که میتوانند، مرزهای که برای شرکتها وجود دارد را از بین ببرند و شبکههای پیچیده و همچنین نیمه پیچیده شرکتهای تجاری سنتی را به چالش میکشند؛ مثلاً مشاغلی مثل اوبر و لیفت به شدت به کارکنان اقتصاد فصل وابستهاند این کارکنان کارمند دائمی نیستند بلکه نسبتاً موقت به حساب میآیند.
اکوسیستمها میتوانند که به شکلهای دیگر نیز مزرهای صنعت را محو کنند؛ معمولاً اکوسیستمهای خودرو نه تنها شامل تأمینکنندههای سنتی میشوند بلکه نرمافزار و تأمینکنندههای مجازی را در برمیگیرند.
این اکوسیستمها به صورتی هستند که میتوانند، تفاوتهایی که بین همکاران و رقبا وجود دارد را نیز برای خودشان محو کنند و به این صورت است که به عنوان مثال بازرگانان آمازون و تاجران مستقل رابطه همزیستی با یکدیگر دارند در حالی که آمازون در فروش برندهای خصوصی با همان بازرگانان نیز رقابتهایی هم دارد.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.