بهترین استراتژی برای تدوین بازاریابی
در این گفتار به بررسی 7 نمونه از بهترین استراتژی برای تدوین بازاریابی پرداختهایم. در واقع استراتژی بازاریابی با در نظر گرفتن بازاریابی اثربخش میتواند مأموریت، اهداف کسبوکار، چشمانداز همچنین گامهایی که لازمه رسیدن به اهداف خود است، را مطرح مینماید.
7 استراتژی برای تدوین بازاریابی
- محور اصلی مشتریان باشد
- مقیاسپذیر بودن
- استفاده از داستان قوی در خود
- دارای چند مسیر است و چند رسانههای است
- استفاده از افراد پیشرو در تفکر
- چابک بودن
- ایجاد یک دلبستگی عاطفی
در ادامه هر یک از موارد فوق را بررسی خواهیم کرد.
1. محور اصلی مشتریان باشد
یکی از بهترین استراتژی برای تدوین بازاریابی، محور اصلی مشتریان است از آنجایی که اهمیتی ندارد که چگونه میخواهید که شرکت خود را انتخاب کنید یا اینکه چه نوع رسانهای را دنبال میکنید بلکه باید مطمئن باشید که شرکت مشتری محور است. همیشه بایستی ارزشافزودهای داشته باشید. چیزی که آنها برای شما پرداخت کردهاند بازده دریافت نمیکنند؛ در حالی که بیشتر وقت خود را هدر میدهند.
هر استراتژی بایستی مصرفکننده را در بطن پیام قرار دهد. هر محصول، خدمات یا اطلاعاتی که ارائه میگردد باید مشتری را در قلب و ذهن خود حفظ کند. زمانی که اصل و اساس پیام به سوی کسبوکار انتقال مییابد. شرکت رو به ورشکستگی میرود و به صورت ناگهانی فروش آن کاهش مییابد.
در نظر داشته باشید که هر چقدر استراتژیهای شما نسبت به این اصل بنیادین رعایت شود، احتمال موفقیت شما نیز روزافزونتر خواهد شد.
2. مقیاسپذیر بودن
هر روش تأثیرگذاری بر روی بازاریابی بایستی مقیاسپذیر باشد. زمانی که مردم بزرگترین خطا را انجام میدهند؛ اولین اشتباه درک نکردن بازار و آمار جمعیتی هدف است. دومین اشتباه تلاش برای تزریق پول در تبلیغات است که در نتیجه درست بودن این کار است.
پیش از انجام تبلیغات بزرگ باید آزمایشهای کوچکی انجام داد که بعد از ارائه نمودن پیشنهادات ابتدایی میتوانید آن پیشنهاد را به صورت بینهایت اجرا کنید. سپس هر قدر هزینه کنید درآمد بیشتری به دست خواهید آورد؛ لذا شما بایستی مطمئن باشید که در درجه اول مقیاسپذیر باشید تا سود بیشتری به دست آورید همچنین مراحل باید نسبتاً ساده و راحت باشند.
3. استفاده از داستان قوی در خود
اهمیتی ندارد که چه برنامهای عملی شود، پایه و اساس یک برنامه موفق برحسب یک داستان قوی بنا شده است.
یک محصول در داستان اصلی شما مانند یک شخصیت اصلی که در تولید یک داستان مهم است و مشتریان شما میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. هر بخش از پیامهای بازاریابی باید یک خط داستانی را طی کنند. داستان یا شخصیت اصلی آن بخش مهمی از یک شرکت برای رسیدن به موفقیت است.
4. دارای چند مسیر است و چند رسانه است
مسئله مهمی که وجود دارد این است که باید از شرکت مشتری محور خود اطمینان داشته باشید. بایستی ارزشافزودهای داشته باشید. در صورتی که در انتهای روز به مشتری کمک نمیکنید به جای آن باید چیزی که آنها برای شما پرداخت کردهاند را بازده دریافت نمیکنند، بلکه بیشتر وقت خود را هدر میدهید.
هر استراتژی بایستی مصرفکننده را در رأس پیام قرار دهد. هر محصول، خدمات یا اطلاعاتی که ارائه میگردد باید مصرفکننده را در قلب و ذهن خود نگه دارد. زمانی که اصل پیام به سوی کسبوکار شما انتقال مییابد، شرکت در حال ورشکستگی پیش میرود و به صورت ناگهانی فروش روبه سقوط آزاد میرود و در نهایت فروش کم خواهد شد.
هر چقدر استراتژی شما نسبت به این اصل اساسی رعایت شود، احتمال اینکه شما به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید بیشتر خواهد بود.
5. استفاده از افراد پیشرو در تفکر
تمامی افراد در مورد بازاریابی تأثیرگذار شدهاند این افراد میتوانید رهبر فکری بنامید. این افراد به شما در انتشار پیام خود کمک میکنند؛ لذا برقراری ارتباط با آنها به سهولت امکانپذیر نخواهد بود. کار طولانی مدت انجام میشود به همین دلیل شما نمیتوانید هنگام نزدیک شدن به آنها، از آنها بخواهید که ذهنیتی به شما بدهند.
6. چابک بودن
فرقی ندارد هر طرحی که باشد باید چابک باشد. زمانی که یک کسبوکار سازگار نباشد و به اندازه کافی چابک باشد شرایط بازار تغییر خواهد کرد یا باعث افزایش رقابت شود، شکست خواهد خورد.
در حال حاضر با ظهور اینترنت تغییراتی که در چندین دهه در طول ماهها و سالهای آتی اتفاق افتاده است در یک روز محقق خواهد شد. شما بایستی آماده باشید تا بتوانید برنامه خود را محوری کنید و به قدری چابک باشید که بتوانید امور را به حرکت در بیاورید. چیزی نبایستی بر شما غلبه کند و به قدری درگیر شوید که نتوانید امور را تغییر دهید. این به این معنا نخواهد بود که اهداف شما بایستی تغییر کند بلکه گامهایی که برای رسیدن به اهداف خود باید بپیماید بایستی تغییر کند.
7. ایجاد یک دلبستگی عاطفی
ایجاد یک دلبستگی عاطفی یکی از بهترین استراتژی برای تدوین بازاریابی است که در این جهان دو نوع خریدار وجود دارد . یک خریدارانی که منطقی هستند و دو خریداران عاطفی.
خریدارانی که منطقی هستند در تمامی کسبوکارها وجود دارند؛ آنچه باید به دنبال آن باشید دلبستگی عاطفی با خریدارانی است که در نتیجه به طرفداران مشتاق تبدیل میشوند. برای ایجاد و تقویت پیوند عاطفی هیچ روشی برای بازاریابی نباید ایجاد شود.
بخشی از آن پیوند از داستان تشکیل میشود؛ لذا بخش دیگر با صداقت، شفافیت و تلاش کمک به حل یک مشکل یا تأمین یک نیاز میکند که در نهایت باعث تأمین ارزشهای بزرگ میگردد. این دلبستگی عاطفی از طریق تصاویر قدرتمند برند، نسخه فروش و دیگر روشهایی که در داستان اصلی به کار میروند تقویت میشوند.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.