با 5 تکنیک بازاریابی عصبی آشنا شوید؟
در حال حاضر روشهای مختلفی بازاریابی عصبی از طریق بازاریابان مورد استفاده قرار میگیرد که بر اساس نوع کسب و کارهای مختلف و با توجه به اهداف متنوعی که دارند معمولاً کلیه فنهای بازاریابی عصبی مفید هستند، لذا بهتر است که انواع مختلف آن را بشناسید تا بتوانید در صورت نیاز از روشی استفاده کنید که کمترین هزینه با بیشترین سودآوری را برای شما به ارمغان داشته باشد و همچنین در رسیدن به اهدافتان نیز شما را یاری کند.
5 تکنیک بازاریابی عصبی
تکنیک های بازاریابی عصبی عبارت است از:
- توسط ردگیری چشمی، چشمهای مشتریانتان مشاهده کنید
- بررسی فعالیتهای عصبی مغز مشتریان
- روش کدگذاری میمکی صورت
- بازاریابی حسی و استفاده از حواس پنجگانِ
- حقههای مغز، روشهای روانشناسی
در ادامه هر یک از موارد فوق را بررسی خواهیم کرد.
توسط ردگیری چشمی، چشمهای مشتریانتان مشاهده کنید
ردگیری چشمی یکی از الگوهای حرکتی مردمک چشم مشارکتکنندگان در آزمایشهای تر کینگ است را اندازهگیری میکند. در این فناوری ردگیری چشمی این امکان را برای شما فراهم میکند تا از دید مشتریانتان به تبلیغات، محصولات و فروشگاه خود نگاه کنید و از این طریق متوجه خواهید شد که بیشتر مشتریان شما چه اشخاصی هستند و به چه موضوعاتی را مدنظر دارند فرم دیداری آنها بر چه اساسی است. با توجه به آزمایشهایی که به این صورت انجام میشود نشاندهنده این است که افراد در بیشتر اوقات هنگامی که وارد فروشگاه میشوند ابتدا قفسههایی که سمت خودشان هستند را نگاه میکنند.
صرفاً با توجه به گزارشها درگیری چشمی میتوانید سناریوهایی را برای کمپینهای بازاریابی خود طراحی و پیادهسازی کنید که بر اساس آن رفتار مصرفکننده است و ممکن است موفقیتهای بیشتری نیز حاصل گردد. با توجه به انجام کلیه فعالیتهای بازاریابی خود که از این طریق مورد آزمایش قرار میگیرد تا متوجه شوید الگوی دیداری مشتریانتان با الگوی دلخواهتان یکسان است یا خیر از این طریق با توجه به چیدمان المانهای تبلیغاتی خود میتوانید طراحی را به صورتی که بیشترین توجه مخاطبان را به خود جلب نماید را تغییر دهید.
بررسی فعالیتهای عصبی مغز مشتریان
در صورتی که بیشتر به دنبال آن هستید که مشاهده کنید که افراد به چه چیزی فکر میکند خوب است از تصویربرداری مغزی بهره بگیرید برای انجام این کار نیاز به ابزارهایی تخصصی و آشنایی با چگونگی کار نرمافزارهای آنها نیز خواهید داشت که مهمترین و پراستفادهترین این ابزارها FMRI و EEG است.
تصویربرداری مغزی به این منظور انجام میشود که دکمه خرید در مغز مشتریان فعال میشود، اما پژوهشگران مطرح میکنند که چنین دکمهای در مغز مشتریان وجود ندارد و در افراد مختلف محرکها متفاوت است که هرکدام از آنها اقدام به این کار میکنند. بازاریابان به این وسیله میتوانند میزان توجه افراد به مواد موردنظرشان را مورد ارزیابی قرار دهند اما این نوع اطلاعات میتواند برای واحد تحقیق و توسعه شرکت شما بسیار مفید باشد زیرا که میتوانید با تبلیغ یا بستهبندی نظر مخاطبان را به سمت خود جلب نمایید و از بهترین المانها برای بستهبندی یا تبلیغات خود استفاده کنید.
روش کدگذاری میمکی صورت
نیازی نیست که حتماً در ذهن مشتریان نفوذ پیدا کنید تا از احساسات و عواطف آنها اطلاع یابید شما میتوانید تنها از طریق حالت چهره آنها نیز اطلاعات بسیاری نسبت به احساست که در آنها ایجاد میشود را به دست آورید. لذا این ایده نگرش جدیدی نیست و تفسیر چهره افراد به زمان چارلز داروین در سال 1872 میرسد؛ اما چگونه از این اطلاعات به منظور مزیت بازاریابی میتوان مورد استفاده قرارداد.
با توجه به اینکه ابزارهای ردگیری حرکت چشم و تصویربرداری از مغز وجود آرد حسگرهایی نیز هستند که بر روی چهرهی افراد نصب میشوند و کلیه حرکتهای صورت را اندازهگیری میکنند در این موارد انواع ابزارهای هیجانات و احساسات کدگذاری میشوند و در نهایت نیز با واکنش مشارکتکنندگان برحسب این کدگذاریها تشخیص داده میشوند. به عنوان مثال برای لبخند زدن ماهیچههای خاصی در صورت حرکت میکنند این موارد به صورت کدگذاری شده نشاندهندهی لبخند هستند که در صورت تکرار الگو بازاریابان این امکان وجود دارد که با شناسایی مجدد آن در رفتار مشتریان خواهند بود و به این نحو میتوانند واکنش افراد را برحسب محرکهای موردنظرشان اندازهگیری کنند.
بازاریابی حسی و استفاده از حواس پنجگانِ
فاکتورهای عصبی بسیاری وجود دارند که میتوانند مشتریان را در جهت دلخواه بازاریابان هدایت کنند، با پیدا کردن آنها میتوان فعالیتهای بازاریابی را تأثیرگذارتر کرد بهترین نمونه در این باره بهکارگیری بازاریابی حسی است. در این نوع بازاریابی که از حواس پنجگانِ استفاده میشود هدف نهایی از بازاریابی تأثیرگذاری بر مخاطبان توسط محرکهای حسی است به این صورت که با استشمام بویی خاص که میتواند افراد را مشتاق به خرید کند نمونهی کاملاً مشخص آن را در بازاریابی رستورانی میتوان به وضوح مشاهده کرد. فاکتورهای حسی بیشتر باعث به وجود آمدن تجربهای دلپذیر در افراد میشوند که در صورتی که به خوبی چیده شده باشند باعث به اقدام عمل در افراد خواهند شد. پنج حواس مانند یک محرک حسی عمل میکند و تنها کافی است که این محرک به چه صورتی میتواند نظر مشتریان را به خود جلب نماید.
حقههای مغز، روشهای روانشناسی
بسیاری از روشهایی که در فوق مطرح شد برای بیشتر بازاریابان حرفهای در دسترسی نیست، اما با توجه به این نوع تکنیکها حقههای روانشناسی وجود دارد که میتوانید تا اندازهای مخاطبان و مشتریان را به خرید ترغیب کنید. روشهای روانشناسی تا حدی شناختهشده هستند، از مشهورترین آنها حقهی عددی است که در قیمتگذاریها به وفور از آنها استفاده میشود. در ضمن نیز با قرار دادن برچسبهای قیمت بر روی محصولات هم میتوانید درباره محصولات مختلف و مشتریان نتایج متفاوتی را کسب کنید؛ زیرا که تحقیقات نشان میدهد که هر دوی این تکنیک نتیجهبخش و مؤثر است، بنابراین بهترین بازاریابی پرسند برند و شناخت مشتریان هدف است. نکاتی که توسط دانش رفتار مصرفکننده و علم روانشناسی حاصل میشود میتواند به صورت مؤثرتری بر روی رفتار مصرفکنندگان تأثیر بگذارد. به عنوان نمونه روانشناسی رنگها کاربرد بسیار وسیع و جامعی در بازاریابی دارد و در سطوح و موارد مختلف نیز به کار میرود. حتی عادات عمومی افراد نظیر نگاه کردن به سمت راست فروشگاه در زمان ورود و مواردی از این دست نیز میتواند شما را در طراحی و چیدمان فروشگاه هدایت کند.
امروزه این نوع بازاریابی در جستجوی راهکاری است که بتواند تأثیرات تبلیغات را در مرحله خلق تبلیغ و به وجود آوردن ایدههای خلاقانه تبلیغ است. با توجه به اصول و دانش موجود در بازاریابی عصبی به عنوان مشاورهای برای ارتقای فعالیتهای بازاریابی و انجام آنها به روشهای اثرگذاری بیشتری داشته است. اکنون نیز شرکتهایی محدودی هستند که در تحقیقات بازار یا تولید تبلیغات و کمپینهای خود از آن استفاده میکنند، اما بر اساس کاربرد آن و اطلاعاتی که در اختیار بازاریابان قرار میگیرد پیشبینیهایی در این خصوص انجام دادهاند که این روند را در سالهای پیشرو نیز به خوبی دنبال کنند. همچنین این نوع بازاریابی نیز به عنوان یکی از الزامیترین شرکتهای فعال در تجارت محسوب خواهد شد.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.